یه پاییزم بی عاشق
یه شهر ساکتم
یه جنگل بدون سبزه
یه آب راکدم
یه کویر خشک و بی روح
یه سیگار بی فندک
یه کوه بدون قله
تو عمق خاکتم
تو فصل سرد تنهایی
گرفتارم ولی این بار
دوسش دارم چون این تنها
راهه بین کلی دیوار
نبودنت برای من
زمان و نگه داشته
چقدر دیر میگذره نیستی
روزا تو فکر شبا بیدار
[ ]
دیگه از پاییز فراری ام
از خونه فراری ام
از هر کی که این حالم
رو میدونه فراری ام
از عکسای دوتایی
از شعر عاشقونه
که کسی واسه عشقش
میخونه فراری ام
از پاییز فراری ام
از خونه فراری ام
از هر کی که این حالم
رو میدونه فراری ام
از عکسای دوتایی
از شعر عاشقونه
که کسی واسه عشقش
میخونه فراری ام
من فراری ام
من فراری ام
[ ]
قبلا مثل این مردم
حال خندیدن داشتم
عوض شدم الان نه ؟
فاز گریه برداشتم
از تکرار ماه و سال
از شب و روز و هفته
از ساعت بی مقصد
از عمر که هدر رفته
از همش بدم میاد
تو این کار رو باهام کردی
جنگلم رو سوزوندی
شهر رو قتل عام کردی
[ ]
دیگه از پاییز فراری ام
از خونه فراری ام
از هر کی که این حالم
رو میدونه فراری ام
از عکسای دوتایی
از شعر عاشقونه
که کسی واسه عشقش
میخونه فراری ام
از پاییز فراری ام
از خونه فراری ام
از هر کی که این حالم
رو میدونه فراری ام
از عکسای دوتایی
از شعر عاشقونه
که کسی واسه عشقش
میخونه فراری ام