باران زد و حال بد و دیوانگی و کوچه گردی
با من چه کردی
رفتی و احساس مرا یک لحظه ام باور نکردی
با من چه کردی
کار دلم بوده اگر عاشق شدم تو بی گناهی
ماندم چرا باید بمانم بی تو با این چشم به راهی
کار دلم بوده اگر عاشق شدم تو بی گناهی
ماندم چرا باید بمانم بی تو با این چشم به راهی
باران مزن آنش گرفته بعد تو هر لحظه جانم،هر لحظه جانم
بند آمده از غصه و دلواپسی دیگر زبانم،دیگر زبانم
کار دلم بوده اگر عاشق شدم تو بی گناهی
ماندم چرا باید بمانم بی تو با این چشم به راهی
کار دلم بوده اگر عاشق شدم تو بی کار دلم بوده اگر عاشق شدم تو بی گناهی
ماندم چرا باید بمانم بی تو با این چشم به راهی
ماندم چرا باید بمانم بی تو با این چشم به راهی