خسته 1 چرخ این زندگی واسه ما نچرخید انگار مجلس عروسیت دورتو میچرخید دیدم دستاتو گرفته دیدم میخندی واسه اون دیدم اومد جلو یکم‌پیشونیتو بوسید دیدم همه دعوت شدن به غیر خودم دیدم تا خرخره خوردم تاره دیگه دورم دیدم گرفتی دستاشو من رفته دلم اینجاشو نمیدونم چرا اشک‌میاد از چشم باشه دلت اینو میخواست من حرفی ندارم میگذره روزگار دیگه چاره ای ندارم سهند نخواست مجلستو خراب کنم مشتی و الا میدونی تحمل چشاتو ندارم بخند بخند الان که گذشتم میرسه روز تو مخصوصا گذشتت کسی نمیرسه دادت یادت باشه اینو دیگه اونجا تموم شده فصلای محبت خسته 2 من گریه میکنم تو میخندی واسه اون ۲ تا بچه انگار شبیه تو بوده کنارتون دستاش شده واست قلب تو واسه اون اینبار تو اومدی جلو میبوسیدی لبای اون ای کاش انقدرا بیرحم نبود دنیا ای کاش لااقل اونم تورو دوست داشت یادته ورس یک گفته بودم برات میرسه روزی کسی نمیرسه به فریاد جدا شدی ازش گریه کردی همش موندی توی صحرا تنهاوو عطش رسیدی به حرفم رسیدی کم کم اون شبو یادته بارون میزد نم نم رفتی از کنارم ترک دلم کردی گفتی نمیشناسیم همو وقتشه بخندم ضد عشقم ی تنهاییایی کشیدم که تا ابد وصله هامو با تو یکی کندم اوج 1 انقدر گریه کردم برات دیگه نمیتونم انقدر صبر کردم بیای دیگه نمیمونم خسته شده دلم نمیتونم مامان به دادم نرسین از دار آویزونم زندگی نکردم احساسمو گرفت جوونی نکردم د جوونیمو گرفت آخه کجا بد شد باهام بگو دیگه مامان زندگی نکرده زندگیمو گرفت باید بگذرمو برم حرفاش یادم میاد کله رو دیوار بزنم چشاش یادم میاد آخه چه‌گناهی کردم که چند ساله هنوز صداشم پاک کردم ولی بازم یادم‌میاد میسوزه دلم ی شب منم میرم هیشکیو نمیخوام عشقتم به کیرم از تو از همه از این آدمای شهر از دنیا از مامان بابا کلا دیگه سیرم اوج 2 مگه اینو نمیخواستی غصه دیگه چرا آخه گفتی نمیشناسی گریه دیگه چرا انگار همش ی مشت حرفه تو اونجا نشستی دستاشو گرفتی عشقو حالت بِرا منم عزم سفر کردم اما بدون تو امشب خونرو ترک کردم اما بدون تو ولی بدون تو کجاوو به یاد تو کجا بازم میشنوی میخندی خدا نمیگذره از تو من گذاشتمت کنار برا روز پشیمونی من میدونستم بانو تو کلا نامیزونی ضد عشق یعنی تا میای بخندی لبات ترک زده کلا پریشونی بیشرف دیگه نخندیا واسم از این به بعد منم تورو نمیشناسم من که نفهمیدم تاوان چیو دارم میدم بسوزمم تا ابد باید بسازم