این روزا میگذره باتمامه خوبیاوبدیاش
میگذره با همه قشنگیوزشتیاش
شباشم میگذره باهمه تنهائیاش
باهمه دلتنگیاش
یه روزی صدای قهقهه خندمون تا آسمون می رسید
اما کی ؟
یه روزم صدای گریمونوباریتمه دوشه آب حموم تنظیم میکردیم تا کسی صداشو نشنوه
یه روز خوشحالشون کردیم
یه روز ناراحتمون کردن یه روز حسرت داشتیم
یه روز آرزو به دلمون گذاشتن
میدونم مثله منم یه شبایی داشتید
که از دسته خدا هم کاری بر نمیومد
شبایی که بغضتون از آسمونم میزد بالا
گذشت ، نگذشت ؟
گذشت اما چجوری ای ...
یه روزی دوست داشتیم اما دوستمون نداشتن
یه روزی دوستمون داشتن اما دِلی نبود
که دوستشون داشته باشیم
یه روزایی جَوون شدیم اما تاشبش پیر شدیم
از دسته غصه هامون
یه روزایی یواشکی عاشق شدیم
یواشکی دیدیمش یواشکی دلمون براش ضعف رفت
اَمون از گریه های یواشکی بیادش
اونم از سرِ دلتنگی یه شبایی پُر حرف بودیم
سکوت کردیم یه روزایی وابسته شدیم بدونه اینکه بخوایم یه روزایی ام جدا شدیم
بازم بدونه اینکه بخوایم
یه شبایی اصلا نگذشت
اما ما ازش گذشتیم چجوریش مهم نیست
یه شبایی هم بد گذشت سخت گذشت
با دَرد گذشت یه شبایی داد زدیم
اما جز دلمون هیچکس صدامونو نشنید
یه شبایی همه چی بود اِلا اونیکه باید میبود
یه شبایی هوا عجیب دونفره بود
اما همون شبو ما بودیمو تنهائیامون
یه شبایی روی ماه و ستاره رو هم کم کردیم
با دَردامون
صبح شد ، ماهو ستاره رفتن اما ما
هنوز بیدار بودیم
یه روزایی دلمونو دادیم یه شبی شکستشو پسمون دادن ، یه روزایی خاطره ساختیم
یه شبایی رویا ، یه شبایی بیاده خاطره هامون خوابمون بُرد تا به امیدِ رویاهامون بیدارشیم ، یه شبایی خاطره ها بود اما نه
امیدی بود نه رویایی
یه شبایی بیادش بالشتمونو بغل کردیم
باهاش حرف زدیم باهاش رویا ساختیم
مثله دیوونه ها ، یه شبایی هم همون بالشت بود که اشکامونو دید و پاک کرد
دَم نزد
یه روزایی خندیدیم اما بُغضمون گرفت
یه شبایی بُغض کردیم اما خندیدیم
یه شبایی رو با یه آهنگای خاص سَر کردیم
هی گذاشتیمشون رو تکرار تاصبح فقط اونو گوش میکردیم ، یه روزایی دلمونو خوش کردیم به معجزه شاید کسی دوباره بیادو همه چی بشه مثله روزِ اول ، اما نشد ، نشد ک نشد
یه روزایی حسودیمون شد به یه کسایی بغض کردیم ، یه شبایی نداشته هامون بیشتراز داشته هامون بود ، یه روزایی یه چیزایی دیدیم که از تو داغونمون کرد ، یه شبایی نفسمون بُرید از این همه بُغض یه شبایی نفس کم آوردیم اما دَووم آوردیم
یه روزایی فقط زنده بودیم زندگی نکردیم
یه شبایی زنده ام نبودیم فقط بودیم همین ...
یه روزایی با یه نفر کُل دنیارو حریف بودیم
یه روزایی ام با کُل دنیا یه نفرو هم حریف نبودیم ، خیلیا خواستن مارو بسازن اما خرابمون کردن خیلیا خواستن همدردی کنن اما شدن خودِ دَرد واسه ما
یه روزی یه شبی دلمونو بد شکستن
از همه این روزا و شبا هم بگذرم اما
از دلم نمیگذرم ، میدونی چرا ؟
چون وقتی خدا دلو بهم داد
بهش گفته بود فقط عاشقونه زندگی کن
تا وقتی برگردی پیشه خودم
این دِل امانته خداست که همه چیو
ثبت و ضبط میکنه ، که تهش همینکه خدا میبینه شروعه هیچ تلخیی از دله من نبوده
کافیه وجدانم راحت باشه ، که هست
حالا هر کس هرجور قضاوت و تفسیر میکنه
اصلا مهم نیست
چون قاضی فقط خودِ خداست
اما از این دل نمیگذرم که واسه همه مهربونی کرد ، جز ، خودم .