وقتی میبردی دلم میگفتی از عشق بریم
چش تو به من نگفت که عاشق دیگریم
هرچی میگفتی به من برام مثل یه قصه بود
قصه ی بره و گرگ پر درد پر غصه بود
تو میخوای سرسری از عشق من بگذری
اخه عاشق نبودی از عاشقی بیخبری
دلکم دلبرکم دلبر بانمکم که تو بردی سرکم و شکستی بالو پرکم