دیدم سردم دیدم دردی شدیم بی حس به هم دیگه
همون روز اینو فهمیدم ته این قصه نزدیکه
تموم کار من با تو دلم ابرای پاییزه
ته این قصه روشن نیست بغضه غم انگیزه
چرا آروم نمیگیری چرا پیشم نمیشینی
چقد سرگرم کاراتی منو اصلا نمیبینی
من اینو تازه فهمیدم چطور میمیرن آدم
تو رفتی من تنها ولی با خنده وایسادم
تموم کار من با تو دلم ابرای پاییزه
ته این قصه روشن نیست بغضه غم انگیزه
ادامه میدم هی با تو ولی بی قصد و انگیزه
همه چی خیلی آرومه فقط خیلی غم انگیزه

نرسید این حس به جایی یادتم با این که اشتباهی
زمان رفت مثل باد ریختی پایین دیواری که بهش تکیه دادی
تو رفتی این حسه موند باهام خاطرات موند قد یه تهرون باهات
تو هم شدی مثل اونا ولی زمین گرده مثل کش موهات
غم انگیزه که رامون جدا بشه این دیوونه که هنوز معتاده
غم انگیزه غم اون دو تا چشت خم ابروهات شده با موجا یه شکل
غم انگیزه که شده قلبت از سنگ با هم دیگه داریم شب به شب جنگ
غم انگیزه که میگی بسه خسته ام از صورتامون خنده پر زد

شبای باختنم از عشق جوونیمه دل و جونه
تموم سهم من از تو یه کوله یه چمدونه
هنوز عاشق چشماتم ولی دلم ازت خونه
شاید دیوونه شم این بار منم برم از این خونه
من اینو تازه فهمیدم چطور میمیره هر آدم
تو رفتی من تنها ولی با خنده وایسادم
هنوز عاشق چشماتم ولی دلم ازت خونه
شاید دیوونه شم این بار منم برم از این خونه
تموم کار من با تو دلم ابرای پاییزه
ته این قصه روشن نیست بغضه غم انگیزه
ادامه میدم هی با تو ولی بی قصد و انگیزه
همه چی خیلی آرومه فقط خیلی غم انگیزه