شیش صبح توی آتیش
بود یه عکس ازت اونجا
خاطرات تو همراه باهاش میسوختن
شیش صبح توی آتیش
یه روح زخمی و
همه قولایی که شدن بی معنی
شیش صبح توی آتیش
پر از درده هر رد پات
خستم از زندگی، پنهون کردن زخمام
فقط گمشو دیگه م برنگرد
التماس چی تو خوب میدونستی
داری از دستم میدی
دنبالت پا برهنه میدوم رو شیشه
آخرین نفسام بشه فداتو
تا که دوباره بشنوم صداتو
ستاره ها واسم آروم فرو میریزن
هربار آرزو کردم تو رو از دستت ندم
دیگه نمیکشم این دوری میده عذابم
تو نیستی مال من نه
شیش صبح توی آتیش
بود یه عکس ازت اونجا
خاطرات تو همراه باهاش میسوختن
شیش صبح توی آتیش
یه روح زخمی و
همه قولایی که شدن بی معنی