[قسمت اول]
رنگ سبز
جسم خاکی
زیر پاتیم
یه جورایی کف خوابیم حاجی
چرا باس هرزه صدامون کنن
ما که فقط به باد تن دادیم
به آتیش میکشنمون
امّا ریشه سالمه
بگو چجوری در از این کوره بریم؟
ته تهش هر رشدی تیشه لازمه
ما هم عین کویر سوخته دلیم
دادا درجا میزنی رفیقتم
زیر پاتم سبز
یادم کرد کی؟
وقتی له میشدم تو سیزده به دری که
پهن کردن روم بساط تفریح
عاشق لحظه مرگم
واس یه حبس ابدی چی بهتر از اعدامه؟
منم اون زنده ی اسیر خاک
با نفس کشیدن میدم بهش ادامه
[همخوان ×۲]
پاره پوره ام
پاره پوره ام
دورم پر چاله چوله س
چاله چوله س
محکومم به بودن
اما مجرم نیستم
هرزه م
هرزه
[قسمت دوم]
آخیش
جیگرم حال اومد
گل نازک نارنجی یادته عاشقی که
پاش رو گذاشت رو من و تو رو با حس چید
اشک از چشم معشوقش ریخت؟
چی میدونی از تبعیض؟
حسرت گل نسترن بودن لای رگهام جاریه
داشتن یه خاری که
مثل داداش کنارمه
نمیزاره بخوره دست هر احدالنّاسی بهم
پر پر پرم
کلت عقده م
مشقی نیستم هرچند فقط صدامو داری
بزار بنالیم
مگه به کی بر میخوره؟
آه هرزه حال میده
نگاه کن دایی
تو مخت پاچید
بعضی وقتها فکر میکنم
یکی الکی تخممو رو زمین پاشید
بعضی وقتها فکر میکنم
چقدر میتونیم به بعضی از آدما شبیه باشیم
[همخوان]
پاره پوره ام
پاره پوره ام
دورم پر چاله چوله س
چاله چوله س
محکومم به بودن
اما مجرم نیستم
هرزه م
هرزه
[قسمت سوم]
“انقده زر زدی کجای دنیارو گرفتی؟”
اینو قاصدک میگه بهم
میگم “بیا برو بچه اینا واسه تو زره
واسه من شمشیره زجّه” هه”
بیخیال لوطی
قاصدک تو که بند یه فوتی
لختت میکنن
از من هرزه تری اُسکل
جفتمون داریم میسوزیم
تو که بلد نیستی دست چپ رو از راست
چه فرقی داره بدن نامه اعمالت رو کدوم ور
حساب بغض من و تو از هم سواس
من از ادامه ی راه میگم
تو از بنبست
خلاصه دایی
اگه کنج جوبی جایی
دیدی یکی مثل مایی
سلام این علف هرز رو برسون بهش و بگو
داشی پرچم داری
[همخوان ×۲]
پاره پوره ام
پاره پوره ام
دورم پر چاله چوله س
چاله چوله س
محکومم به بودن
اما مجرم نیستم
هرزه م
هرزه