از وقتی فهمیدی
وابستتم صدو هشتاد درجه عوض شدی
هرکاری کردی از هیچی
هی داستان درست کنی الکی و بیخودی
هرچی حالا میگردم
دنبال یه بهونه که دلمو بِبُرم ازت
نمیتونم و باز قلبم
خودشو مقصرِ همه چی میکنه این وسط
ازت فرشته ساخته بودم اما بعد دیدم تو هم
شبیه شدی به آدمایی که هر جا توی شهر می دیدم
بعد تو اعتمادم و به کل
از دست دادم به همه انگار جهنم دورمه
نمیدونی چقد بده از غم پر شی
هر روز غماتو بکنی فقط گلچین
منو خار میکردی تا یه گل شی
نخواستی تو آسمون من خورشید
تو نشد واسه منم شده غرورتو بزاری کنار
ذهن و دل منو اصن میخواستی چیکار
بگو شاید راحت تر بتونم فراموشت کنم آخر سر
هنوز توی شوکّم و سخته واسم
که ببینم این همه غم کار توِ
یه سیلی میزنم که بپرم از خواب
ولی انگاری نه
واقعی تر از واقعی جلو چشام راه میری
جالبه من باخت دادم اونوقت تویی که دلگیری