رفتن تو بود برام معمایی مبهم تا اینکه دیدم چطور گرفتی دستش و محکم تورو دیدم زیر بارون تو غروب پاییز قدم میزدی با کسی که شبیه من نیست اون موقع قلبم رفت تا سر حد کام مرگ تو اون لحظه دلم له شد زیر پاهات مثل برگ من درخت سرو ی بودم که به پای تونشست روزی که دل به تو داد از تنه شکست من از درون پاشیدم بی هیاهو تو سکوت سهم من از تو رفتن تو منجلاب سقوط من رسیدم به بن بست حرفایی که میگی همه می گفتن تو کفش تو هست یه ریگی رفتی تو قلبم شد قتل عامی فجیع سهم من گم شدن تو عمق راه های کجی که مثل دو خط موازی نداره مقصد سهم من از شده بغض غم و حسرت

بعد اون همه خوبی اینه سهم من چطور بازی کردی با شعور فهم من چطور دلت اومد بزنی تو زخم به من تو وجود نبود یعنی حتی رحم یکم

یه طوفان غم انگیز بد تو دلم وزید انگار درد های دنیا همه رو سرم خزید من بعضی وقتا دلم واست تنگ میشه شدید چطور چشای تو کارایی که کردم ندید بعد تو قلبم نشست چه قدر گرد غبار با تو بودن واسم دوسر باخت بود و قمار با اینکه عاشق تر از من تو دنیا نبود ولی قصمون تلخ شد زیر گنبد کبود باشه فک کن این بازی رو توبردی به ظاهر شاید مثل بقیه نبودم دروغ گویی ماهر انکار بسه حقیقت شد روشن واضح دست تو واسم رو شده تازه یه روز اخلاق های بد تو میخوره تو ذوقش شاید من کلاه رفته سرم فوق فوقش کی مثل من با دیدنت میرخت اشکای شوقش اونم مثل من می مونه سر هر یه دونه قولش

بعد اون همه خوبی اینه سهم من چطور بازی کردی با شعور فهم من چطور دلت اومد بزنی تو زخم به من تو وجود تو نبود یعنی حتی رحم یکم‌

نیستی تسخیر شد قلبم از غم اندوه مثل خیلی ها شد قصمون از غصه انبوه اره یا من از تو بغض غم و حسرته فقط نداشتم انتظار همچین رکبی ازت وقتی دیدم باهم قدم میزنیم و میرین یادم اومد اون همه خاطرات خوب و شیرین که داشتیم و واسمون چه روزایی رو ساخت الان شدم کسی که همه زندگی شو باخت چقدر بهت گفتم نرو خواهشا بمون پیشم بدون تو من دارم از ریشه خشک میشم ولی لگد زدی به هرچی بین ما بوده منو از یاد بردی تو با خیالی اسوده بگو چرا با من بد بودم واست یعنی رفتن تو واسم داشت فقط یه معنی که امضا میشه با دستت حکم مرگ من یعنی پایان خوشی و شروع درد غم

بعد اون همه خوبی اینه سهم من چطور بازی کردی با شعور فهم من چطور دلت اومد بزنی تو زخم به من تو وجود تو نبود یعنی حتی رحم یکم