میگن رفیقامن نمیشه باورم تو پارانویا گرید آخرم
دروغه دلسوزی و محبت همتون فقط واقعیه گریه های مادرم
میگه داداشمه میخواد صلاحمو ولی زیر کمربند میبینه سلاحمو
خیلی وقته هر روز سر قبره اعتمادم عصبیم خون گرفته صدا منو
دروغ رو هوا میزنم مثل پدافند از نقش بازی کردناتون کلافم
بتازونین بزنین ریشمو تو رویاتون فکر کنین آروم شدم دیگه غلافم
میگه عاشقمه ولی خب چاخانه عاشق من نی که عاشق ماکانه
من خودم مدال طلا دارم بچه سن زندگی کردم تا اینجاست ۳۰ سال و با مانع
نمیشه باورم روشنی روز تو دیدم همه پرن از کلک و دوز
نمیشه باورش این قلب کینه توز نمیشه باورم حالا جلوم بسوز
کثافته این دنیا کثافته چیزی که پره این روزا اسم بی نجابته
کثافته حسودی و قضاوته با من از رفاقت حرف نزن که صدا قطعه
راست باش دروغ بودن که راحته همه وجدانا انگار این روزا تو کسالته
هرچقدرم خوب باشی یه جا خطه میزنن این روزا آدم فروشی تجارته
نمیشه باورم روشنی روز تو دیدم همه پرن از کلک و دوز
نمیشه باورش این قلب کینه توز نمیشه باورم حالا جلوم بسوز
میگه داداشمه میکنه مسمومم میگیره امضامو جراحت پس بودم
تو زمستون ضررم بوده تو لونه ش گمو گور حالا میخواد بکنه از سودم
چشمم کور سنگینه از این اعتماد میسوزه دلم همش هم این اشتباه
میسوزونم صورت زندگیشو به زودی نوشتم روی بطری اسید انتقام