نگاه کن این منم که سایه م کنار سایه ت
یه قاب ساده س ،تا نور باشه جاودانه س
یه رازه باید صبور باشن عاشقا نه
هلال ماهم ،خمیده زیر واژه هام ،حبسم
گمم،عاصی از همه
همین شعر ،تراژدی بود ،حماسی کردمش
رپ ،یکی که رویاهاشو قاپیدن همه
الان از همیشه سخت تره راضی کردنش
واسه اینکه کوک شه با این ساز کهنه
من کاکتوس آخرم ،که ایستاده مُرده
میخوام بگم از نوید ها یه عمره
ولی سه نقطه میذارم همینجای جمله
منی که بی حسّه ،کامل رباته
اصن شاید منم دارم مثل آلن دو باطن
منی که هی، معذرت اومدم بزنم تو حالت دوباره
یه جایی دورتر از دورترین دوردست
اونجا که تاوان شبا رو میده روز پس
جای بوسَته رو گونه های سوخته م
غروب رفت ،دریا رو ماهیا فروختن
غریبه پلکم ،نیلوفر رو برکه س
یه کاغذم که زیر فشار قلمو چرکم
هرچی تو فکرم ،باشه میاد رو تکستم
پس سلامتی اونیکه با کلمه هام هِد زد
ادامه داره حرفم
یه قطره نور گمشده م تو سایه سار شهرم
یه نامه بد خط، نکرده کسی بازش اصلا
یه نامه از طرف دستهای کاملا سرد
داداشی دردات بجونم من که قول دادم کنارت مث سرباز بمونم
میگما حالا خودمونیم حاجی ولی این حرفا که زدی مث الماس گرونن هه
فردامون گمه توی روز خوبه واهی
واسه دیدنه روز خوب باید خودتو بشناسی دادا میچرخی دور خودت خودتو ببازی
گرفتی یادت نره نباید خودتو ببازی
کوچیک تر از اونم بخوام نصیحت کنم
ولی نمیگم چرا مشکلا نصیبم شدن
اره منم با این دنیا کلا غریبم خودم
ولی دیگه چه کنم اسیر مسیرم شدم
خندم میگیره گاهی زبونمم لکنت
فکر کردن به حرفات مث خوردن ۳ پیک عقدس
امشبو ام رنگ خودت نوشتم دادا
من همونم که منتظر بقیه ی نامس
ادامه داره حرفت ،ولی سکوته من چراغه توی راهه بسته
میخوام نوید بدم بلندشی با این حاله خسته
میگی امید الکی نده میگم باشه بسه
یجوری خستم یجوری خستم یجور که نمیخوام ببینمت اینجوری اصلا ،حقیقت
منم همینم فرقی ندارم با قبلا
هدفم این بود نشی یوقت شبیه قبلم
میدونی راستش من به این خوبیا دل بستم ما داریم همو فقط
چقد ،سخته دل کندن
وقتشه بریم یجایی که خیلی دوره
مسیری که هیچوقت نمیزاره جلوت ی بن بست