I’m tired of being what you want me to be
از اینکه چیزی که تو میخوای باشم خسته شدم
Feeling so faithless lost under the surface
احساس بی ایمانی و گم شدن زیر ظاهرم را میکنم
Don’t know what you’re expecting of me
نمیدونم چه انتظاری از من داری
Put under the pressure of walking in your shoes
منو برای راه رفتن با کفشهای خودت تحت فشار گذاشتی (عمل کردن به روش تو)
(Caught in the undertow, just caught in the undertow)
(برخلاف جریان آب شنا کن، کافیه خلاف جریان آب شنا کنی)
Every step that I take is another mistake to you
هر قدمی که بر میدارم از نظر تو یه اشتباه دیگهس
(Caught in the undertow, just caught in the undertow)
(برخلاف جریان آب شنا کن، کافیه خلاف جریان آب شنا کنی)
♪♪♪
I’ve become so numb I can’t feel you there
انقدر بیحس شدم که نمیتونم تو رو احساس (درک) کنم
I’ve become so tired so much more aware
خیلی خسته شدهام، اما خیلی بیشتر آگاه (هوشیار) شدهام
I’m becoming this all I want to do
جوری شدهام که تنها کاری که میخوام انجام بدم
Is be more like me and be less like you
اینه که بیشتر شبیه خودم باشم و کمتر شبیه تو
♪♪♪
Can’t you see that you’re smothering me
نمیبینی که داری خفهام میکنی
Holding too tightly afraid to lose control
انقدر منو سفت گرفتی میترسم کنترل خودم رو از دست بدم
Cause everything that you thought I would be
چون هرچیزی که تو فکر میکنی من باید باشم
Has fallen apart right in front of you
در مقابل چشمانت داره از هم میپاشه
(Caught in the undertow just caught in the undertow)
(برخلاف جریان آب شنا کن، کافیه خلاف جریان آب شنا کنی)
Every step that I take is another mistake to you
هر قدمی که برمیدارم از نظر تو یه اشتباه دیگهس
(Caught in the undertow just caught in the undertow)
(برخلاف جریان آب شنا کن، کافیه خلاف جریان آب شنا کنی)
And every second I waste is more than I can take
و هر لحظهای که از دست میدهم بیشتر از آن است که به دست میارم
♪♪♪
I’ve become so numb I can’t feel you there
انقدر بیحس شدم که نمیتونم تو رو احساس (درک) کنم
I’ve become so tired so much more aware
خیلی خسته شدهام، اما خیلی بیشتر آگاه (هوشیار) شدهام
I’m becoming this all I want to do
جوری شدهام که تنها کاری که میخوام انجام بدم
Is be more like me and be less like you
اینه که بیشتر شبیه خودم باشم و کمتر شبیه تو
♪♪♪
And I know I may end up failing too
و میدونم ممکنه در نهایت شکست بخورم
But I know You were just like me
اما میدونم تو هم شبیه من هستی
With someone disappointed in you
با باطنی مأیوس در درونت
♪♪♪
I’ve become so numb I can’t feel you there
انقدر بیحس شدم که نمیتونم تو رو احساس (درک) کنم
I’ve become so tired so much more aware
خیلی خسته شدهام، اما خیلی بیشتر آگاه (هوشیار) شدهام
I’m becoming this all I want to do
جوری شدهام که تنها کاری که میخوام انجام بدم
Is be more like me and be less like you
اینه که بیشتر شبیه خودم باشم و کمتر شبیه تو
I’ve become so numb I can’t feel you there
انقدر بیحس شدهام که نمیتونم تو رو احساس (درک) کنم
Tired of being what you want me to be
خسته شدم از اینکه چیزی باشم که تو میخوای
I’ve become so numb I can’t feel you there
انقدر بیحس شدهام که نمیتونم تو رو احساس (درک) کنم
Tired of being what you want me to be
خسته شدم از اینکه چیزی باشم که تو میخوای