تکو تنهام ، توع حال خودم
به کسی کار ندارم جز خدای خودم
دلخورم ازش دارم گله
منو غم چرا خوردیم بهم گره
بچگیام پر از دادو بی داد
من شاهد دعواهای مامانو بابام
گریه میکردم با اشکای مامان
میترسیدم از اربده های بابام
خشونت دیدم توع سن کم
توع خودمم همیشه ساکتم
واسه همین سعی کردم بزرگشم
ولی فهمیدم دردامم میشن بزرگتر
روبه راه نیستم خیلی وقته
گریه ، نا امیدی بعد خنده
تا میام حالمو خوب کنم
میبینم یچی بهم رفته تا دسته
از همون اول ، از زندگی خستم
از همون اول ، قلبمو شکستن
از همون اول ، میلرزه دستم
از همون اول ، میدونستم تنها هستم
هستم ولی با حال خوش نع
خستم از آدمای دور و بر
کندم دلو از خانواده خودم
اشکام خودشون دریایی دردن
هر شب کم میاوردم
صبح می شد ، چرا نمیمردم
من که دیشب خشاب قرصو
با ی شیشه ویسکی خوردم
به هر حال ، هنو هستم
هنو جون مونده توع این بدن
هنو ، نمک نداره این دستم
ولی سرم بالاست ناز شستم
نع من نع ، نمی بخشم
نع ، دنبال تلافی نمیگردم
من خیلی وقته ول کردم
زندگیمو ، یجو دیگه پیشرفتم پع
از همون اول ، از زندگی خستم
از همون اول ، قلبمو شکستن
از همون اول ، میلرزه دستم
از همون اول ، میدونستم تنها هستم