میخوام خودکار بردارم بنویسم از
این آدما که هی رنگ میکنن عوض
اونا که همه جزو تومور نسلن
غروب کرده توی طلوع مقصد
ساز ب دهن افسار یه طرف رفت باد به درک نشکونده ترک هنوز
سرایی که یکی یکی کرد زیر آب
نتیجه این بازی صد هیچ باز
مارگزیده و هست نیمه جان
نکنه باز با طنابش رفتی ب چاه
قلبو پرت کرد از کالبد ب در
میلهها ریختن یا باز گنده تر میشن هر روز
اینجا ساعتا خیلی وقته که عقربه بریدن
با دست و پای بسته تو مهلکه دویدن
ولی بند نمیشه سنگ رو سنگ اگه سر نخوره سفت ب سنگ
بند نمیاد از ترس دیگه سکسکه ات
وصلیم به هم مث گربه سگ
هر وری بریم فرقش چیه دو سر سوخته
گریه نداره قبر خالی کل گذر سوخته
نه می ترسم نه همدستم
نه رو جنازه میرقصم
فقط تمرین آزادی
به زندگیم نمیچسبم
مینویسیم با همین مغز شکاف خورده
خم بشه باز برده
جلو ارباب سهم امشبو جلو فریاد یه چسب محکمو
زد روش به حالت ضربدرگونه
در گوش همیشه ی حلقه آویزونه
نمیتونه بکنه از حلقش آویزونش
یبار واسه همه فرداها
مژده نور توی اتاق تاریک بش میدادن واسه دوباره کاریش
دوباره تابید دوباره و دوباره و دوباره تابید
انقد گرم گرفت ذوب شد از تابیدن
انقد دم گرفت پرشد از خابیدن
تا ذهن برده باشه جسمت بیگاره
هرکی هر بوته ای داره بت میکاره
مفلس بدبخت پاشو اون بندو بشکن پر بکشی کارت میشه آهنگ و بشکن
خنده اینجا مصداق باخت روح
میبرن بند بند بافت روحت
معادله یکم زیادی سادس محاکمه میشن با سیلی یا به قصد
غرامت هه
نمیشه تقسیم با عدالت
سهم تو کدوم جنایت یا که شکایت
اسب و فیل همیشه آزاد بودن ولی انگاری تو جهالت
همه محافظ شاه و وزیر
بازیگردان دار و دبیر حالتت میدن عین خمیر عادتت میدن هی به پنیر
نه میترسم نه همدستم
نه رو جنازه میرقصم
فقط تمرین آزادی
به زندگیم نمیچسبم
هیچی تلخ تر نی از حرفای شکاف این حقیقت که همیشه پروانه شکار میشه
کلاتو بگی باد نبرتش یا قاضیش کنم برات تا باد بخوره بت
واسه خونخواری خودش سر میشکست به موقش لباس اتو زده تن میکرد
مردی ک تو تنهایی سر میکرد با فریادش گوش دشمناش کر میکرد
وحشی تر بود
حتی از نعره ی شیرای قبل شکار از سنجاقک ک شده بسته به تار
عنکبوت سر مست از پیروزی تو برهوت برزخ از لیموزین
پیاده شد
با نقاب مبدل لباس فرم
دورش پر بادیگارد و سلاح و کلت
با ظرف پر از خون و پر از استخون
آدما که میدیدشون مفت گرون
رو کرده بود اون تو
استخون اینبار شکستنی نبود چون دست ارباب بستنی نبود
همه توی روال پسرفتیم کمون میکنه تیر سختیا تو پس زمینمون
پوکه شو وردار هستشو تف کن لوس نشو سرکار ضامن قفل کن
رد شده دوره ی ضرب المثلا گم شده مسئله تو ضربالعجلا
غیرت و باد برد مغذارو مار خورد هندونه کارد خورد به شرط بود ولی
کلی فرق داشت با تعریف های اولی
نمیخوام حرفامو کش بدم ولی میجوشم مثل یه چشمه تو زمین