بیا تا نباشم اسیر نگاهی
به جان تو اصلا نکردم گناهی
شب و روزهام با خیال تو سر شد
بیا باز بزار پیش پاهام یه راهی
از فراغ تو شد خون جگرم شد دلم دیوانه
نیستی و از تو من بی خبرم خونه شد ویرانه
از نبودت شکست بال و پرم این تنم بی جانه
من تو را میپرسدیدمت ای انگارم
رفتی و خزان شد دوباره بهارم
قلب من نبودنت را باور ندارد
باز تو نیستی دلم تنگ چشام باید ببارد