خودم آماده میکنم برات چمدوناتو
توش یه یادگاری میذارم براتو
ک ببینیشو یادم کنیو بفهمی چقد دارم هواتو
میدونم زمان برات فاحش میکنه حقیقتارو
ماه میاد و روشن میکنه شبای تارو
اینطوریم ک نمیمونه اصلا حلش میکنیم باهم کدورتارو
تو نمیتونی بی من
من اینو خوب میدونم
باید باشم همرات
ول نکنم دستات
نگرانت میشم
وقتی ازت دورم
پس بیا برگرد نذار واسه بعدا
دلم نمیخواد حس بینمون بشه کمرنگ
بیا مثل قبلا باهم بشیم همرنگ واسه ارزوهامون بشی همراهو همرنگ
میشدم روبه راه
من فقط با نگات
صدفه گفتم بهت
بری میشم زابرا
خودتو دست باد
سپردی بین راه
چیشد یهو رفتی
همراه سایه ها
تو نمیتونی بی من
من اینو خوب میدونم
باید باشم همرات
ول نکنم دستات
نگرانت میشم
وقتی ازت دورم
پس بیا برگرد نذار واسه بعدا
دلم نمیخواد حس بینمون بشه کمرنگ
بیا مثل قبلا باهم بشیم همرنگ
واسه ارزوهامون بشی همراهو همرنگ