دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای سهراب به نام آدم
موزیک جدید و زیبای آدم از “سهراب” با کیفیت اورجینال
Download New Music Sohrab Called Adam
متن آهنگ سهراب به نام آدم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یه رو بدب یه رو خوب
یه رودخونه پر خون
ماهی شده خوده غول
آبی نی که بده جون
آنی میشه روز به روز
همه چیتون رو به مود
اون موقع ست که روبه روت
دیده میشه کلی دود
سیاریی توی گور
بینه تاریکیو نور
حیواناتی لای نون
خورده میشن با یه دوغ
آفتاب زده لبه بوم
منم زیر سایبون
تو فکر یه راه دور
حتی توی خوابمون
ایراد داره کارمون
چه برسه تو دنیایی پر از دزد و پاسبون
امشب کمه شاممون
اینه وضع حالمون
گشنه کشته واسه پول چون خشکه پشته آرزوش
رفته کل آبروش اینه راه آب جوب
هدف چیه زمین یا که آسمون
ساختنه یه راه شیری از وسط شهرتون
یا که با پا له کردنه مردومانه خوبتون
میشه بگی ما چی هستیم واستون
آدم یا که برده یا یه بی پناه با جونون
تا بدونی بنده نشی یه میله ی سرده پر زندانه یه نرده
که توش نفسامون بنده
حسادتو اثارتو اثابت شلاق روی جسارته جعماعت
داد جراحتو بدم جنازتو دادن تحویله این جامعت
الان انتها خاتمست ،
یعنی سرآغازه راه من
تا بسازم تا راه برم نابلد حتی با غلط تا ابد رپ کنمو
ذره ذره درد های آخرم
بیشتر از دردهای بی شمار مادرم
با قلم کنم حکاکی رو تنو روحو باورم
که خدا بودو مادرم یاورم
اگر من مستم و دیوانه و کافرم
گر رخ تو دیدمو منم به سمته تو آمدم
رسیدم به قله و حالا به دنبالِ بالمم
کورس
عجب زمانه ایی عجب بهانه ایی دادی به من تا بگویم تو که در آن خزانه ایی
چه میدانی کودکانه گرسنه ایی / سربازانه فرارایی دردو بلا یا که از آن خرابه ایی / دار ودا نهادایی
با روح خود خدای خود در مسیره امواجو موج
تاریکیه که نورو کشت
دهان هایی که بسته شد با زورو موشت
پشته هر آن چه آرزوست نا امید از بودنه توست
ورس۲
منم بودم پسرک بازیگوش ناخلف
در درونه این آدمک که در این جهان تنها بود
همه اینه سایه بودن اونم اینه بادها بود
انگاری که جسمی نبود تنش توی خاکها بود
تولدی بینه مردمانی بی عاطفه پوچ خالی
همه پی لقمه ایی نون اما توی جیب خالی
ولی امروز اون روزیه که میشکونه مرزارو
با عقیده بی عقیده میشنویم از دفترش این حرفهارو
تا که به ما بگه دردهاشو
دارو بدیم یا که ببندیم این زخم هاشو
اینم بگم تنها ترم در آخرم
یه آدمم روی زمین به دنبالِ یه آدمم
نوازش باد بود در آغوش خواب بود
به یکباره صبح شد پلکه منم باز شد
سفره پر از نان بود استکانم چای بود
زندگی آغاز شد پسرک آزاد شد و قصه ها تمام شد