زیر سقف جمجمه ام، یه جای مغز من
یه صدایی کم میاد، میگه لبخند بزن
حرف هات رو نرم بکن، یکمی توو آب حل بکن
آروم باش، چخبره؟ حرارت رو کم بکن
یادم میاد بچگی، میخواستیم که جمع بشیم
حامد میگفت در بزن، فرق نمیکنه زنگ کی
تیر نبود آجر بود، آجر نبود سنگ میشد
چهل تیکه یا شقایق، آدم و آدم جمع میشد
آفتاب میرفت بچه بود، میومدم بچه بود
همش دلش شاد بود، پاهاش فقط خسته بود
بازی من بد بود، زانوهامم زخم بود
کسی دوستم نداشت ولی چقدر غمم کم بود
الآن دوستم دارن ولی دوستامو ندارم
اگه هستن هم مَجاز ان، همش هم خرابن
رنجورن و مغرور، خالی، پر کمبود
زنبورها رو کشتن به دنبال کندو
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند
کَندَم، کَندی، کندو
آروم بگیر مطلق، هوا چقدر بد بود
کَندَن، کَندَن، بُردن
اختلاس رو نمیگم، توپامون رو هر روز
میگفتن، کوچمون، شلوغ شده جمع کنید
میگفتن، صداتون، زیاد شده کم کنید
میگفتن، توپاتون، شیشه هامونو میشکونه
سینه هاتونو میشکونیم، پاره میکنیم بس کنید
بیاید این هم شهرتون، خواب ظهر و عصرتون
ما همه متفرق ایم، شما چیه فرقتون
صدای ماشین های سنگین، صدای فرز و چکش برقی
واسشون نداره فرقی، ولی نکنه بلند بخندی
ما هنوز ولی بچه ایم، صداهای خنده ایم
اختلاف، اختلاف، هنوز میخوایم جمع بشیم
پسر یا که دختریم، کوتاه یا که بلندیم
دست همو میگیریم، شعر میخونیم میخندیم
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند
خرس، خرس ها تنبل
جای خودشون و نفسشون، با همدیگه میجنگن
بیشترم یا کمتر، آخرم یا اول
– یا اول، چی بود فازم قبلا؟
امروز میخوام بکارم، ابر بشم ببارم
یه روز وقتی رفتم، یه دشتی جا بذارم
این باغبون خسته، گلدوناش شیکسته
نوک پنجه ها زخمه، ولی گلخونش چه گرمه
آدم ها، آدم ها، میاین با هم دوست شیم؟
ما جنگل خوبیم، به دنبال نوریم
عینهو زنبورا، تلخیتون توو نیشتون
عسل عسل خوب ممـــ
عسل عسل خوب ممـــ
گل، گل کدوم گل؟ همون که رنگارنگه
برای شاپرک ها، یه خونه قشنگه
همون که روی بالهاش، سرخی خون و جنگه
با بالهای قشنگش، میره و برمیگرده
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند
داد بزن بلندتر، آبستن گل از گَرد
نفرت شد محبت، بسپر رها کن
قَلت بزن روو چمن سبز
شیرین شه هر چی خبر تلخ
شهد و کندو، عسل و قند