پیله بودی دور من
فکر کردم ابریشمی
من با گرمای تنت خو گرفتم
حس میکردم پیشمی
رفتیو هوری دلم ریخت
هوا که سرد سرد شد
فهمیدم کردی به من پشت
منو این خیال واهی
منو رویای پروانه شدن
تو پیلم کشت
حالا نمیگذره بی تو
دل من بد پیله کرده
من تو زنجیر خیال تو اسیرم
مثل یه برده
من که هر جا رو بگی گشتم برات
قلبمو دزدیدی
من که هر کاری بگی کردم واست
حتی حالمو نپرسیدی
این که اینجام فکرم پیشته
دوریت باعث میشه که داغون شم
ن میشه حرف بزنم باهات
نه صداتو بشنوم که آروم شم
کاش بکشم لای موهات دست
بشم مست و بشم مست ترین آدم این شهر
کاش بیای و پیش من باشی
تا من نخورم به بن بست
حالا نمیگذره بی تو
دل من بد پیله کرده
من تو زنجیر خیال تو اسیرم
مثل یه برده
من که هر جا رو بگی گشتم برات
قلبمو دزدیدی
من که هر کاری بگی کردم واست
حتی حالمو نپرسیدی