شب همه چیو جمع میکنه میره
اینجا براش همه درا بسته شده دیگه
کسی نیازی نی دستاشو بگیره
سلامتی اونکه همه فصلاشو دوییده
دور میشه ا ی جامعه مریض تر
شرایطو براش همین فاصله عجیب کرد
میشه زخمای سابقت عمیق تر
پیش هرکی که ا ی رابطه تعریف کرد
میخوای ارزوهات راه بره جلوت
ریز وایستادی بلاخره پا بده درشت
بیخیال هرکی راجب تو گفت
با خودت خلوت کن بده باتنتو رشد
نداری میل به پرچم اونقدم
بد رفت ادمهای بدتر اومدن
ا فاز ناله و غم در اومدم
دیدم نصف رفیقا رفتن اونورن
ی سریشون شر در اومدن
خوب بودن از راه بد در اومدن
رو خودم زوم کردم‌ اونقدر
تا نور شدم از لای شب در اومدم
با ی کوله پر از دفتر اومدم
باهاش همه اونایی که رفتن‌ اومدن
گفت نمیتونی من بر اومدم
از وقتی رو گذشته ضربدرو زدم