باز جلوم جاده ست و از تو روم راه است خط نور کناره است یه مرد تویه آینه ست
که غرق تو نگاش با چندتا شیشه باش تو صندوق عقب یه مست لایعقل
خدا سیگار شبا بیدار هوا عجیب صدام میاد
حالا خوبه مردم نباختم بلکه بردم
هنوز دارم نفس می کشم وایستادم روی قله ات
خوشحال می شم از اینکه ببینم همتون این روزا موفقین
خوشبختی تو یه کوله جا می شه باقی تون توو کوچه معطلین
منم اون درویش عرق بدست که تو زندگی داده بهت هدفو درس
زندگیم همینه دنیای غریبه رویای فریبه روزای پریده
زیدم نیست سر اسمم نیست کم عشقم اون بالا حسم می کرد
حتی وقتی حالم خوش نبود نزدم بجایی که قلبت می شکست
مادر برات مادر ترم از همونا که دورتن آدمترم
هابیل دلت قابیل چشت خونی که پاکه تو رگ هات منم
باز تو میون دودو دم وای من نگام به دوروور
دنبال دیروز تو ردپای حرفا دوباره پیروز از منجلاب فردا
ایستادن کنار هم می شه مثله روز و شب
میده معنی خوبو بد ارتباط کوه و سنگ
من کل خنده هام از لحظه های سخت بود
من کل ساختنام از روزگاره سخت بود
می خوان آدما کنارت باشن اما تو همه راه هارو تک میری
همه ام اینو می دونن تو اینکه مشتی هستی شکی نیست
فقط از همه بریدی کور شه دل از هم صداها کندی هیچ
به چشمای خودتم نداری اعتماد از نگاه ها ترسیدی
می گه فهمیدم چی هر کی نزدیکم می چرخید از جیبم می کند و
وقتی سختی تسلیمم م یکرد می خندید می گفت تسلیت میگم
سر مسیرش و کج میکرد پر میزد دور میشد از پیشم درمیرفت
تو جنگی با خودت اعصابو روح و فکر و میکنیش چکی
نداری حوصلشو زندگیرو میکنیش سگی
تکراری روزا اجباری
شب به شب صبح به صبح آتیش می کنی
دور دور دور خودت پشت رول
نداره هیچی تازگی روزا میگذره یکی یکی
نمی دونی تهش کجا میرسی قراره پیرشی پای کی
تو خودت غرقی می زنی تو لجن هرزگاهی دست و پا
یه روح آروم و آسمون آبی طلب داری از خدا
می گذره وقت سخت سخت خاطره ها تلخ تلخ
نیست خیالت تخت تخت دود میکنی نخ به نخ
خشک خشک چشمه حتی نمیتونه بریزه اشک
دوست داری زود راهو بری برسی نگاهت ببینه تهشو
اینا همه بهونه ست همه بازی رسم زمونه است
اگه حسش کنی می فهمی اینو امید تو سینه هنو هست
باید قویتر از این تو راهت باشی نشینی رو پات پاشی
داری خدا رو پشتت داری دنیا رو تو مشتت