آن روز قلب تورا دیدم گرفتم در بغل
چشم باز کرد جهان،گویی به ما خیرس فقط
این پلیدی در زمان کرد مرا دور ازت
دست حلقه شده ام خم شد و شد دور ازت
گفته هایم غم انگیز،غم انگیز تر
حرف های ته قلب،دلگیر تر
کرد هوای تور صیاد را ماهی
در غم خویش غلط خورد هراز گاهی
یاد برگ زرد پاییزی که هنگامی
آن پرید پایین میان باد صبگاهی
یاد برگ زرد پاییزی که هنگامی
آن پرید پایین میان باد صبگاهی

نوشتم،که سوختم،با شعله ی شمع
نوشتم،که ساختم،با خاطرت من
منه،دلگیر و این،شب تک و تنها
شدم،یه ماه تاریک،توی شبها
منم،صدای بلبل،که گرفته
مثه،ابر بهار،گریم گرفته
منم،اون بغض غمگین که شکسته
در،قلب چرا،به روم شده بسته
ببین،این من که با،عکسات نشسته
فرشته بودی،ولی قلبمو اهریمن شکسته

شکستی قلب منو
رفتی روی مغز منو
سوگلی من بودی
از بین بردی حس منو
چشات همه دنیام بود
از بین رف،رویامون
باهم کلی خاطرع داشتیم
خاطرت پیشم جا موند
چشات همه دنیام بود
از بین رف،رویامون
باهم کلی خاطره داشتیم
خاطرت پیشم جا موند

نمیدونم من چرا
که ما شدیم از هم جدا
از بین رف آیندمون
دوتایی تو تخیلا
بودیم تو توهما
بیست و چاری تو دقایقا
لیلی مجنونو ولش کرد شده تنها اون حالا

بیخیال من شدی
قرار نبود باهام بد کنی
دوتا مرغ عشق
چرا تو اون جفت سرد شدی
روز و سالا میگذره
باهم نگام به در
که تو بیای بهم بگی
دوست دارم یکسره
دوست دارم یکسره

آن روز قلب تورا دیدم گرفتم در بغل
چشم باز کرد جهان،گویی به ما خیرس فقط
این پلیدی در زمان کرد مرا دور ازت
دست حلقه شده ام خم شد و شد دور ازت